موعظهٔ بالای کوه , عیسی

عیسی تمام شب را به دعا پرداخته بود و صبحگاهان ۱۲ رسول از میان شاگردانش برگزیده بود.‏ حال یقیناً خسته بود.‏ با وجود این،‏ با میل و رغبت از قوّتی که هنوز در تن داشت،‏ برای کمک به مردم بهره گرفت.‏ از این رو،‏ عیسی به کوهی در منطقهٔ جلیل،‏ احتمالاً نزدیک منطقهٔ اصلی فعالیتش در کَفَرناحوم،‏ رفت.‏

جمعی کثیر از مناطق دور نزد او آمدند.‏ برخی از آنان از مناطق جنوبی یعنی اورشلیم و دیگر شهرهای یهودیه آمده بودند.‏ برخی دیگر از شهرهای ساحلی صور و صیدون که در شمال غربی آنجا بود،‏ خود را نزد عیسی رسانده بودند.‏ چرا این جمعیت نزد عیسی آمده بودند؟‏ آنان می‌خواستند «سخنان او را بشنوند و از بیماری‌هایشان شفا یابند.‏» عیسی نیز همهٔ آنان را شفا داد.‏ تصوّرش را بکنید،‏ «همهٔ» بیماران شفا یافتند!‏ عیسی کسانی را که «از ارواح ناپاک» یعنی فرشتگان شریر شیطان «رنج می‌بردند» نیز شفا بخشید.‏—‏لوقا ۶:‏۱۷-‏۱۹‏.‏

عیسی سپس محوطه‌ای هموار در دامنهٔ کوه یافت.‏ در آنجا جمعیت گرد او جمع شدند.‏ یقیناً شاگردان و به‌خصوص ۱۲ رسولش نزدیک او نشستند.‏ همگی مشتاق شنیدن سخنان معلّمی بودند که قادر بود چنان معجزات بزرگی صورت دهد.‏ عیسی موعظهٔ معروف خود را آغاز کرد.‏ مسلّماً آن جمعیت از سخنانش فایدهٔ فراوان بردند‏.‏ در طول تاریخ نیز افراد بسیاری از آن موعظه بهره برده‌اند.‏ ما نیز می‌توانیم از مطالب عمیقی که عیسی در کمال سادگی بیان کرد،‏ فایدهٔ بسیار ببریم.‏ او در سخنانش از امور روزمره و آنچه شنوندگانش با آن آشنایی داشتند،‏ استفاده کرد.‏ به این طریق همهٔ کسانی که می‌خواستند به خدا نزدیک شوند،‏ می‌توانستند کلامش را به‌راحتی درک کنند.‏ چه جنبه‌هایی از موعظهٔ عیسی به آن ارزش بسیار می‌بخشید؟‏

چه کسانی به‌راستی خوشحال و سعادتمندند؟‏

این خواست هر انسان است که خوشحال و سعادتمند باشد.‏ عیسی با آگاهی از این امر،‏ سخن خود را با توصیف کسانی آغاز کرد که حقیقتاً سعادتمندند.‏ می‌توان تصوّر کرد که این سخنان توجه شنوندگانش را فوراً به خود جلب کرد.‏ اما بعضی از سخنان عیسی شاید به نظر آنان تعجب‌آور می‌آمد.‏

عیسی سخن خود را چنین آغاز کرد:‏ «خوشا به حال کسانی که به نیاز روحانی خود آگاهند؛‏ زیرا پادشاهی آسمان‌ها به آنان تعلّق دارد.‏ خوشا به حال ماتم‌دیدگان؛‏ زیرا تسلّی خواهند یافت.‏ .‏ .‏ .‏ خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنهٔ عدالتند؛‏ زیرا سیر خواهند شد.‏ .‏ .‏ .‏ خوشا به حال آنان که به سبب درستکاری آزار دیده‌اند؛‏ زیرا پادشاهی آسمان‌ها به آنان تعلّق دارد.‏ خوشا به حال شما،‏ وقتی مردم به خاطر من به شما ناسزا گویند،‏ به شما آزار رسانند .‏ .‏ .‏ شاد باشید و وجد نمایید.‏»—‏مَتّی ۵:‏۳-‏۱۲‏.‏

مردی كه بسيار غمگين بود،‏ حال بسيار شاد است

البته منظور عیسی از خوشحالی صرفاً شادی و خوشی‌ای نبود که از تفریح حاصل می‌شود.‏ خوشی و سعادت واقعی از این‌ها عمیق‌تر است و خشنودی خاطر،‏ حس رضایت و موفقیت در زندگی را نیز شامل می‌شود.‏

عیسی اشاره کرد کسانی به‌راستی خوشحال و سعادتمندند که به نیاز خود به خدا واقفند،‏ از وضعیت گناه‌آلود خود غمگینند،‏ خدا را حقیقتاً شناخته‌اند و او را خدمت می‌کنند.‏ آنان حتی اگر به دلیل به جا آوردن خواست خدا مورد تنفر و آزار قرار گیرند،‏ خوشحالند؛‏ زیرا می‌دانند که خدا از آنان خشنود است و زندگی جاودان را به آنان پاداش خواهد داد.‏

با این حال،‏ بسیاری بر این باور بودند که شادی و سعادت را باید در ثروت و لذّات زندگی جست.‏ اما عیسی با ایجاد تصویری خلاف باور مردم،‏ شنوندگانش را به فکر وا داشت و گفت:‏ «وای بر شما ثروتمندان؛‏ زیرا تسلّی خود را کاملاً گرفته‌اید.‏ وای بر شما که اکنون سیرید؛‏ زیرا گرسنه خواهید شد.‏ وای بر شما که اکنون خندانید؛‏ زیرا ماتم خواهید گرفت و گریه خواهید کرد.‏ وای بر شما هر گاه همهٔ مردم از شما تعریف کنند؛‏ زیرا پدرانشان با پیامبران دروغین چنین کردند.‏»—‏لوقا ۶:‏۲۴-‏۲۶‏.‏

كوهی از نمک كنار مذبح در معبد خدا

چرا عیسی گفت وای بر کسانی که ثروت دارند،‏ می‌خندند و از دیگران تعریف و تمجید می‌شنوند؟‏ زیرا افرادی که به این امور بیش از حد اهمیت می‌دهند،‏ فرصت کمتری خواهند داشت تا به خدا خدمت کنند و طعم شادی و سعادت واقعی را بچشند.‏ البته منظور عیسی این نبود که هر که فقیر و گرسنه باشد،‏ به سعادت دست می‌یابد.‏ با این حال،‏ عموماً محرومان هستند که تعالیم عیسی را می‌پذیرند و از شادی و سعادت واقعی برخوردار می‌شوند.‏

سپس عیسی گفت:‏ «شما نمک دنیایید.‏» (‏مَتّی ۵:‏۱۳‏)‏ روی سخن عیسی در واقع به شاگردانش بود.‏ چرا عیسی آنان را به نمک تشبیه کرد؟‏ نمک ماده‌ای نگهدارنده است.‏ در آن زمان نیز در نزدیکی مذبحِ معبد،‏ تلی بزرگ از نمک قرار داشت.‏ این نمک را بر روی قربانی‌ها می‌پاشیدند.‏ نمک همچنین نشانِ رهایی از فساد و تباهی بود.‏ (‏لاویان ۲:‏۱۳؛‏ حِزْقِیال ۴۳:‏۲۳،‏ ۲۴‏)‏ شاگردان عیسی نیز بر روی مردم چنین تأثیری داشتند؛‏ تأثیر آنان مردم را از فساد اخلاقی و روحانی دور نگاه می‌داشت.‏ آری،‏ پیام آنان می‌توانست زندگی تمام کسانی را که به آن عمل می‌کردند،‏ حفظ کند.‏

چراغدانی بر پايه

عیسی همچنین به شاگردانش گفت:‏ «شما نور دنیایید.‏» چراغ را معمولاً زیر سرپوش قرار نمی‌دهند،‏ بلکه روی پایه می‌گذارند تا نورش در همه جا بتابد.‏ از این رو،‏ عیسی چنین تأکید کرد:‏ «شما نیز بگذارید نورتان بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند و پدر آسمانی شما را تمجید کنند.‏»—‏مَتّی ۵:‏۱۴-‏۱۶‏.‏

معیارهایی والا برای پیروان عیسی

رهبران مذهبی یهودی،‏ عیسی را کسی می‌دانستند که از شریعت خدا تخطّی می‌کند.‏ به همین خاطر کمر به قتل او بسته بودند.‏ اما عیسی علناً به آنان گفت:‏ «فکر نکنید آمده‌ام تا شریعت یا نوشته‌های انبیا را فسخ کنم.‏ من نیامده‌ام تا آن‌ها را فسخ کنم،‏ بلکه آمده‌ام تا آن‌ها را به تحقق رسانم.‏»—‏مَتّی ۵:‏۱۷‏.‏

آری،‏ عیسی برای شریعت خدا ارزش فراوان قائل بود و دیگران را نیز ترغیب می‌کرد که چنین نگرشی به آن داشته باشند.‏ او حتی خاطر نشان کرد:‏ «پس،‏ هر که یکی از کوچک‌ترینِ این احکام را زیر پا گذارد و به دیگران نیز تعلیم دهد که چنان کنند،‏ لایق وارد شدن به پادشاهی آسمان‌ها نخواهد بود.‏» سپس افزود:‏ «اما هر که این احکام را به جا آورد و تعلیم دهد،‏ لایق وارد شدن به پادشاهی آسمان‌ها خواهد بود.‏»—‏مَتّی ۵:‏۱۹‏.‏

مردی بسيار خشمگين

عیسی حتی طرز فکری را که به شکستن شریعت خدا می‌انجامید،‏ محکوم کرد.‏ عیسی پس از اشاره به این قانون شریعت که می‌گوید،‏ «قتل مکن» افزود:‏ «هر که از برادر خود خشمگین شود و خشم را در دل خود نگاه دارد،‏ در محکمه پاسخگو خواهد بود.‏» (‏مَتّی ۵:‏۲۱،‏ ۲۲‏)‏ آری،‏ این خطایی جدّی است که شخص نسبت به دیگری خشمگین بماند؛‏ در چنین شرایطی چه بسا دست به قتل بزند.‏ از این رو،‏ عیسی نشان داد که شخص باید در برقراری صلح و آرامش چه تلاشی به خرج دهد.‏ او گفت:‏ «پس اگر هدیهٔ خود را به مذبح بیاوری و در آنجا به یاد آوری که برادرت از تو آزرده‌خاطر است،‏ هدیه‌ات را در مقابل مذبح رها کن و نخست برو و با برادرت صلح نما و سپس،‏ بازگشته هدیه‌ات را تقدیم کن.‏»—‏مَتّی ۵:‏۲۳،‏ ۲۴‏.‏

مردی به زنی زيبا نگاه می‌كند

یکی دیگر از قوانین شریعت مربوط به زنا بود.‏ عیسی گفت:‏ «شنیده‌اید که گفته شده بود:‏ ‹زنا مکن.‏› اما من به شما می‌گویم هر که به گونه‌ای به زنی چشم بدوزد که شهوت در دلش برانگیخته شود،‏ همان دم در دل خود با او زنا کرده است.‏» (‏مَتّی ۵:‏۲۷،‏ ۲۸‏)‏ واضح است که منظور عیسی صرفاً فکری غیراخلاقی و گذرا نبود،‏ بلکه منظور او این بود که شخص همچنان به نگاه کردن ادامه دهد.‏ چنین نگاهی اغلب شهوت را در دل برمی‌انگیزد.‏ بدین شکل اگر فرصتی پیش آید،‏ ممکن است شخص به زنا دست زند.‏ چگونه می‌توان از چنین خطری اجتناب کرد؟‏ گاه لازم است فرد دست به اقدامی سخت بزند.‏ عیسی گفت:‏ «اگر چشم راستت باعث لغزشت می‌شود،‏ آن را درآور و دور انداز؛‏ .‏ .‏ .‏ اگر دست راستت باعث لغزشت می‌شود،‏ آن را قطع کن و به دور انداز.‏»—‏مَتّی ۵:‏۲۹،‏ ۳۰‏.‏

مردم اغلب برای حفظ جان خود از بیماری‌ای مهلک حاضرند بگذارند حتی دست یا پایشان قطع شود.‏ اما عیسی به نکته‌ای پراهمیت‌تر اشاره کرد.‏ او گفت که شخص برای دوری از فکری غیراخلاقی و عملی که به آن می‌انجامد،‏ باید حاضر باشد هر چه لازم است،‏ «دور» اندازد؛‏ شاید حتی چیزی به ارزش چشم یا دست خود را.‏ عیسی در توضیح این مطلب گفت:‏ «برایت بهتر است که عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا این که تمام بدنت به درّهٔ هِنّوم انداخته شود.‏» درّهٔ هِنّوم درّه‌ای بیرون از شهر اورشلیم بود که در آن زباله‌ها را می‌سوزاندند.‏ عیسی با این تشبیه نابودی ابدی را به تصویر کشید.‏

مردی به گونهٔ مردی ديگر سيلی می‌زند

عیسی همچنین در مورد برخورد با کسانی که باعث رنجش و آزار ما می‌شوند،‏ صحبت کرد.‏ او گفت:‏ «با آدم شرور مقابله مکن،‏ بلکه اگر کسی به گونهٔ راست تو سیلی زد،‏ گونهٔ دیگرت را هم به سوی او آور.‏» (‏مَتّی ۵:‏۳۹‏)‏ منظور از این سخن عیسی این نبود که شخص نمی‌تواند در مقابل حمله،‏ از خود یا از خانواده‌اش دفاع کند.‏ سیلی زدن عموماً برای صدمهٔ جسمی یا جانی نیست،‏ بلکه بیشتر حالت توهین دارد.‏ پس منظور عیسی این بود که اگر کسی بخواهد با سیلی زدن یا با کلمات توهین‌آمیز دعوا یا مشاجره‌ای آغاز کند،‏ نباید مقابله به مثل کرد.‏

این پند هماهنگ با قانون خدا در خصوص محبت به همنوع است.‏ به همین خاطر عیسی به شنودگانش این اندرز را داد:‏ «دشمنان خود را محبت نمایید و برای کسانی که آزارتان می‌دهند،‏ دعا کنید.‏» عیسی سپس دلیلی محکم برای آن عنوان کرده،‏ گفت:‏ «تا فرزندان پدر آسمانی خود باشید؛‏ زیرا او آفتابش را بر انسان‌های بد و خوب می‌تاباند.‏»—‏مَتّی ۵:‏۴۴،‏ ۴۵‏.‏

عیسی این بخش از موعظهٔ خود را چنین خلاصه کرد:‏ «شما اینچنین کامل باشید،‏ همان طور که پدر آسمانی شما کامل است.‏» (‏مَتّی ۵:‏۴۸‏)‏ واضح است که منظور او این نبود که ما می‌توانیم صددرصد کامل باشیم.‏ اما با سرمشق قرار دادن محبت خدا می‌توانیم محبت خود را حتی به دشمنانمان نیز ابراز کنیم.‏ عیسی در اشاره به همین امر گفت:‏ «همواره رحیم باشید،‏ همان طور که پدر شما رحیم است.‏»—‏لوقا ۶:‏۳۶‏.‏

دعا و اعتماد به خدا

عیسی در ادامهٔ موعظهٔ خود شنوندگانش را چنین ترغیب کرد:‏ «مراقب باشید که درستکاری شما در مقابل مردم برای این نباشد که شما را ببینند.‏» عیسی کسانی را که تظاهر به خداپرستی می‌کنند،‏ محکوم کرد و افزود:‏ «وقتی صدقه می‌دهی،‏ با بوق و کَرنا جار مزن؛‏ ریاکاران .‏ .‏ .‏ چنین می‌کنند.‏» (‏مَتّی ۶:‏۱،‏ ۲‏)‏ آری،‏ صدقه دادن و کمک کردن بهتر است در نهان باشد.‏

مردی در را بسته است و در نهان زانو زده،‏ دعا می‌كند

عیسی سپس گفت:‏ «وقتی دعا می‌کنید،‏ مانند ریاکاران رفتار مکنید؛‏ زیرا آنان دوست دارند که در کنیسه‌ها و گوشهٔ خیابان‌ها بایستند و دعا کنند تا مردم ایشان را ببینند.‏ .‏ .‏ .‏ تو برای دعا کردن به اتاقت برو،‏ در را ببند و پس از آن به پدر آسمانی خود که در نهان است،‏ دعا کن.‏» (‏مَتّی ۶:‏۵،‏ ۶‏)‏ عیسی مخالف دعاهای عمومی نبود؛‏ زیرا خود نیز بارها در جمع دیگران دعا کرد.‏ او دعاهایی را محکوم کرد که برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران و مورد تمجید قرار گرفتن،‏ گفته می‌شد.‏

او به آن جمعیت چنین پند داد:‏ «هنگام دعا یک عبارت را مرتباً تکرار مکنید،‏ آن گونه که قوم‌های دیگر می‌کنند.‏» (‏مَتّی ۶:‏۷‏)‏ منظور عیسی این نبود که نمی‌توان بارها مطلبی را در دعا عنوان کرد،‏ بلکه او مخالف آن بود که شخص یک سری جملات را به خاطر بسپارد و آن‌ها را از روی عادت «مرتباً تکرار» کند.‏ عیسی در ادامه به پیروانش نشان داد که چگونه باید دعا کنند.‏ این دعا به دعای نمونه معروف است.‏ عیسی در این دعا به هفت موضوع اشاره کرد.‏ سه موضوعی که در ابتدا عنوان کرد مربوط به تقدیس نام خدا،‏ آمدن پادشاهی‌اش و انجام خواستش بود و شخص با درخواست این‌ها در واقع نشان می‌داد که حق حاکمیت و مقصود یَهُوَه را به رسمیت می‌شناسد.‏ عیسی همچنین گفت که تنها پس از دعا برای این موارد می‌توان به درخواست‌های شخصی خود پرداخت؛‏ از جمله داشتن خوراک روزانه،‏ بخشش گناهان،‏ وسوسه نشدنِ بیش از حدِ توان خود و رها شدن از آن شریر.‏

گنجينه‌ای پر از جواهرات،‏ سكه‌های طلا،‏ و ظرف‌های نقره‌ای و طلايی

دارایی‌های ما تا چه حد باید برایمان اهمیت داشته باشد؟‏ عیسی به شنوندگانش چنین تأکید کرد:‏ «دیگر گنج برای خود بر زمین میندوزید،‏ جایی که بید و زنگ به آن آسیب می‌رساند و دزد می‌تواند به آن دست یابد و آن را برباید.‏» به‌راستی که چه پند معقولی!‏ دارایی‌هایی که بر زمین می‌اندوزیم،‏ می‌تواند از میان برود،‏ امری که بسیاری با آن مواجه بوده‌اند.‏ این دارایی‌ها همچنین به هیچ وجه ارزش ما را نزد خدا بالا نمی‌برد.‏ به همین خاطر عیسی گفت:‏ «گنج برای خود در آسمان بیندوزید.‏» با اولویت دادن به خدمت مسیحی‌مان می‌توانیم گنج در آسمان بیندوزیم.‏ هیچ کس نمی‌تواند وفاداری ما به خدا و پاداش آن،‏ یعنی زندگی ابدی را از ما برباید.‏ حقیقتاً همان طور که عیسی گفت:‏ «هر جا که گنج توست،‏ دل تو نیز آنجا خواهد بود.‏»—‏مَتّی ۶:‏۱۹-‏۲۱‏.‏

چشم انسان

عیسی برای تأکید بر این نکته تشبیهی به کار برده،‏ گفت:‏ «چشم،‏ چراغ بدن است.‏ پس اگر چشمت متمرکز باشد،‏ تمام وجودت روشن خواهد بود.‏ اما اگر چشمت پر از حسد باشد،‏ تمام وجودت تاریک خواهد بود.‏» (‏مَتّی ۶:‏۲۲،‏ ۲۳‏)‏ چشم مجازی‌مان اگر به‌درستی کار کند،‏ همچون چراغی تمام وجود ما را روشن می‌سازد.‏ اما چنین چشمی باید بر یک چیز تمرکز کند،‏ در غیر این صورت شاید نتوانیم امور مهم زندگی را تشخیص دهیم.‏ اگر به جای خدمت به خدا بر مادیات تمرکز کنیم،‏ تمام وجودمان «تاریک» خواهد بود؛‏ شاید به سمت تاریکی کشیده شده،‏ برای سودجویی دست به دروغ و ریا زنیم.‏

عیسی سپس به واقعیتی انکارناپذیر اشاره کرده،‏ گفت:‏ «هیچ کس نمی‌تواند به دو ارباب خدمت کند؛‏ زیرا یا از یکی نفرت و دیگری را دوست خواهد داشت یا به یکی وفادار و از دیگری بیزار خواهد بود.‏ شما نمی‌توانید هم غلام خدا و هم غلام ثروت باشید.‏»—‏مَتّی ۶:‏۲۴‏.‏

سخنان عیسی شاید برخی را به فکر انداخت که چه دیدی باید نسبت به نیازهای مادی خود داشته باشند.‏ عیسی به آنان اطمینان بخشید که اگر در زندگی خدمت به خدا را در اولویت قرار دهند،‏ نباید خود را نگران سازند.‏ او گفت:‏ «پرندگان آسمان را به دقت نظاره کنید؛‏ نه بذر می‌کارند،‏ نه برداشت می‌کنند و نه انبار می‌کنند.‏ با این حال،‏ پدر آسمانی شما به آن‌ها غذا می‌دهد.‏»—‏مَتّی ۶:‏۲۶‏.‏

عیسی همچنین گل‌های سوسنی را که بر آن کوه روییده بود،‏ نمونه آورد و گفت:‏ «حتی سلیمان هم با همهٔ شکوهش،‏ همچون یکی از آن‌ها آراسته نشده بود.‏» عیسی سپس نکتهٔ مورد نظر خود را چنین روشن کرد:‏ «اگر خدا،‏ گیاه صحرا را که امروز هست و فردا به تنور انداخته می‌شود،‏ چنین جامه‌ای می‌پوشاند،‏ .‏ .‏ .‏ آیا بیشتر به فکر تأمین جامهٔ شما نخواهد بود؟‏» (‏مَتّی ۶:‏۲۹،‏ ۳۰‏)‏ عیسی از این سخن خود چنین نتیجه‌گیری کرد:‏ «هرگز نگران مباشید و مگویید،‏ ‹چه بخوریم؟‏› یا ‹چه بنوشیم؟‏› یا ‹چه بپوشیم؟‏› .‏ .‏ .‏ پدر آسمانی شما می‌داند که شما به همهٔ این‌ها نیاز دارید.‏ پس،‏ همواره نخست،‏ در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید و همهٔ این چیزهای دیگر برای شما مهیا خواهد شد.‏»—‏مَتّی ۶:‏۳۱-‏۳۳‏.‏

چگونگی رسیدن به حیات واقعی

رسولان و دیگر صادق‌دلان حقیقتاً می‌خواستند شیوهٔ زندگی خداپسندانه‌ای را در پیش گیرند،‏ اما داشتن چنین شیوهٔ زندگی‌ای در جوّ حاکم بر آن زمان آسان نبود.‏ برای مثال،‏ بسیاری از فَریسیان مردم را به‌سختی مورد قضاوت قرار می‌دادند.‏ پس عیسی شنوندگانش را چنین ترغیب کرد:‏ «دیگر در مورد افراد دیگر قضاوت مکنید تا در مورد شما قضاوت نشود؛‏ زیرا به همان نحوی که در مورد دیگران قضاوت کنید،‏ در مورد شما قضاوت خواهد شد.‏»—‏مَتّی ۷:‏۱،‏ ۲‏.‏

عیسی با مثالی،‏ خطر پیروی از راهنمایی‌های فَریسیان را که به‌شدّت از مردم خرده‌گیری می‌کردند،‏ چنین نشان داد:‏ «آیا کوری می‌تواند راهنمای کوری دیگر باشد؟‏ آیا هر دو به چاه نخواهند افتاد؟‏» عیسی نشان داد که داشتن نگرشی همچون فَریسیان خطاست و گفت:‏ «چگونه می‌توانی به برادرت بگویی:‏ ‹برادر،‏ به من اجازه بده پَرِ کاه را از چشمت بیرون آورم،‏› اما متوجه آن تیر چوبی که در چشم خود داری،‏ نیستی؟‏ ای ریاکار!‏ اول تیر چوبی را از چشم خود بیرون آور،‏ آنگاه به‌وضوح خواهی دید که چگونه پَرِ کاهی را که در چشم برادرت است،‏ بیرون آوری.‏»—‏لوقا ۶:‏۳۹-‏۴۲‏.‏

يک مشت مرواريد؛‏ در تصوير عقب،‏ چند خوک

البته منظور از این سخن عیسی این نبود که شاگردان عیسی به هیچ وجه نباید قضاوتی می‌کردند.‏ به همین خاطر عیسی به آنان این پند را داد:‏ «آنچه مقدّس است،‏ به سگ‌ها مدهید.‏ همچنین مرواریدهای خود را جلوی خوک‌ها میندازید.‏» (‏مَتّی ۷:‏۶‏)‏ حقایق موجود در کلام خدا همچون مرواریدهایی گران‌بهاست.‏ پس اگر شاگردان عیسی با افرادی برخورد می‌کردند که همچون جانورانی فاقدِ شعور ارزشی برای این حقایق قائل نبودند،‏ باید آنان را رها می‌کردند و به کمک کسانی می‌رفتند که پذیرای این حقایق بودند.‏

مردی به پسرش نان می‌دهد

عیسی بار دیگر به موضوع دعا پرداخت.‏ اما این بار تأکید او بر این بود که باید در دعا پشتکار داشت.‏ عیسی گفت:‏ «پیوسته بطلبید که به شما داده خواهد شد.‏» یَهُوَه خدا همواره حاضر است که دعاهای ما را مستجاب کند.‏ عیسی نیز این نکته را چنین نشان داد:‏ «کدام یک از شما اگر فرزندش از او نان بخواهد،‏ به او سنگ می‌دهد؟‏ .‏ .‏ .‏ پس،‏ اگر شما با این که گناهکار هستید،‏ می‌دانید که باید هدایای خوب به فرزندانتان بدهید،‏ چقدر بیشتر،‏ پدر آسمانی شما به هر کس که از او بخواهد،‏ چیزهای خوب خواهد بخشید!‏»—‏مَتّی ۷:‏۷-‏۱۱‏.‏

عیسی سپس به شیوهٔ رفتاری اشاره کرد که به قانونی مشهور مبدّل شده است.‏ او گفت:‏ «با مردم همان گونه رفتار کنید که می‌خواهید با شما رفتار کنند.‏» چقدر بجاست که همگی ما در رفتارمان با یکدیگر این پند پرارزش را به کار گیریم.‏ چنین کاری مسلّماً همیشه آسان نیست.‏ عیسی نیز با آگاهی از این امر گفت:‏ «از درِ تنگ داخل شوید؛‏ زیرا عریض است آن در و وسیع است راهی که به نابودی می‌انجامد و بسیارند کسانی که به آن داخل می‌شوند؛‏ اما تنگ است آن در و باریک است آن راهی که به حیات می‌انجامد و عدهٔ کمی آن را می‌یابند.‏»—‏مَتّی ۷:‏۱۲-‏۱۴‏.‏

گرگی در لباس گوسفند

عیسی هشدار داد افرادی تلاش خواهند کرد که شاگردانش را از راهی که به حیات می‌انجامد،‏ منحرف کنند.‏ او گفت:‏ «از انبیای دروغین برحذر باشید.‏ آنان به لباس گوسفند نزد شما می‌آیند،‏ اما در باطن گرگ‌های درنده‌اند.‏» (‏مَتّی ۷:‏۱۵‏)‏ عیسی اشاره کرد که درخت خوب و بد را از میوهٔ آن می‌توان تشخیص داد.‏ این اصل در مورد انسان‌ها نیز صادق است.‏ ما می‌توانیم انبیا و پیامبران دروغین را از تعالیم و اعمالشان تشخیص دهیم.‏ آری،‏ نه صرفاً سخنان شخص،‏ بلکه اعمالش نیز نشان می‌دهد که آیا او شاگرد واقعی عیسی است یا خیر.‏ برخی عیسی را سَرور خود می‌خوانند.‏ اما اگر به خواست خدا عمل نکنند،‏ آیا عیسی آنان را می‌پذیرد؟‏ خیر،‏ عیسی صریحاً به آنان خواهد گفت:‏ «هرگز شما را نشناختم!‏ ای بدکاران از من دور شوید!‏»—‏مَتّی ۷:‏۲۳‏.‏

عیسی در پایان سخنان خود چنین اعلام کرد:‏ «هر که این سخنان مرا بشنود و به آن عمل کند،‏ مانند آن مرد داناست که خانهٔ خود را بر سنگ بنا کرد.‏ باران و سیل و تندباد بر آن خانه هجوم آورد،‏ اما آن خانه فرو نریخت؛‏ زیرا بر سنگ بنا شده بود.‏» (‏مَتّی ۷:‏۲۴،‏ ۲۵‏)‏ آری،‏ آن خانه پابرجا ماند؛‏ زیرا شخص «برای ساختن خانه،‏ زمین را عمیق کَنْد و زیربنای آن را بر روی سنگ گذاشت.‏» (‏لوقا ۶:‏۴۸‏)‏ پس فقط شنیدن سخنان عیسی کافی نیست،‏ بلکه باید بکوشیم که به آن «عمل» کنیم.‏

وضعیت شخصی که سخنان عیسی را «بشنود» اما به آن «عمل نکند،‏» به چه صورت است؟‏ عیسی گفت:‏ «مانند آن مرد نادان است که خانهٔ خود را بر شن بنا کرد.‏» (‏مَتّی ۷:‏۲۶‏)‏ چنین خانه‌ای مسلّماً با باران و سیل و توفان فرو می‌ریزد.‏

مردم از شیوهٔ تعلیم عیسی شگفت‌زده شدند؛‏ زیرا با اقتدار تعلیم می‌داد،‏ نه همچون علمای مذهبی‌شان.‏ مسلّماً در آن روز،‏ بسیاری از شنوندگان عیسی شاگرد او شدند.‏

عیس فصل ۳۵ ص ۸۴-‏۹۱

دیدگاهتان را بنویسید