نه خامنهای به مذاکره و توافق؛ تحریم و جنگ در راه است
ایران اینترنشنال: مراد ویسیعلی خامنهای، در اظهاراتی صریح، تمامی پیشنهادها برای مذاکره مستقیم و جامع با ایالات متحده آمریکا را رد کرد. او تاکید کرد که وضعیت موجود میان جمهوری اسلامی و آمریکا، یک «بنبست محض» است و نهتنها مذاکره با آمریکا سودی ندارد، بلکه به ضرر کشور خواهد بود
این موضعگیری قاطع رهبر جمهوری اسلامی تنها چهار روز پیش از بازگشت رسمی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران مطرح شده است. با این موضع، عملاً راه دیپلماسی مسدود شده و چشمانداز ورود ایران به دومین جنگ در کمتر از یک سال اخیر، جدیتر از همیشه به نظر میرسد.شکست مسیر مذاکره و توافق، و باز شدن مجدد مسیر تحریم و جنگ، حالا بهعنوان یک سناریو محتمل، بر سر کشور سایه انداخته است.
خامنهای در حالی مذاکره با آمریکا را رد کرده که دونالد ترامپ، در سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد که پیشنهاد توافق را به طرف ایرانی داده و خواستار گفتوگو شده، اما طرف ایرانی نپذیرفته و آمریکا مجبور به حمله شده است.اظهارات جدید خامنهای عملاً سفر مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، به نیویورک را بیاثر کرد. در حالی که گمانهزنیها درباره احتمال دیدار او با ترامپ بالا گرفته بود، خامنهای اجازه چنین دیداری را نداده است.
نتیجه، تنها یک سخنرانی بیاثر و کلیشهای دیگر در سازمان ملل خواهد بود؛ با این تفاوت که احتمالاً پزشکیان در سخنرانیاش از «نهجالبلاغه» بیشتر خواهد خواند و مترجمان همزمان سازمان ملل را به زحمت خواهد انداخت.اما نکته کلیدی اظهارات جدید خامنهای ، تاکید او بر ادامه غنیسازی اورانیوم است. او گفت: «ما هرگز غنیسازی را متوقف نخواهیم کرد»؛ در حالی که اساس هر توافقی با غرب، متوقف کردن یا محدودسازی همین برنامه غنیسازی است. بدین ترتیب، چشمانداز هرگونه توافق عملاً منتفی شد.
این سخنان نهتنها پایان راه مذاکره را اعلام کرد، بلکه بازگشت قریبالوقوع تحریمهای سازمان ملل را قطعی ساخت. احتمال وقوع جنگ نیز حالا از هر زمان دیگری بالاتر رفته است.خامنهای در بخش دیگری از صحبتهایش مدعی شد که اسرائیل در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر، قصد تحریک مردم ایران برای قیام علیه نظام را داشته است.او با گفتن این جمله، ناخواسته تایید کرد که زمینه نارضایتی و حتی قیام عمومی در جامعه وجود دارد. این تاییدی است که پیشتر تنها تحلیلگران به آن اشاره میکردند، اما اکنون هم اسرائیل و هم شخص خامنهای آن را به زبان میآورند.
رد صریح پیشنهادهای داخلی برای مذاکره با آمریکا از سوی خامنهای نشاندهنده وجود اختلاف جدی در درون حاکمیت است. بهوضوح بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی، برخلاف او، به دنبال مذاکرهاند و خامنهای ناچار شده برای رد آنها دلیلتراشی کند. این اختلافات حالا علنی شده و شکاف در رأس حاکمیت را عمیقتر کرده است.اکثریت مردم ایران خواهان نظامی با روابط متعادل با غرباند، نه یک رژیم منزوی در آغوش روسیه و چین. اختلاف دیدگاه میان رهبر جمهوری اسلامی و بخش عمدهای از جامعه و همچنین تعداد روزافزون مسئولانی که با سیاستهای او مخالفت میکنند، تبدیل به بحرانی جدی برای بقای نظام شده است.
صدای مخالفت از درون خود نظام بلند شده؛ از محمد خاتمی و محمود احمدینژاد گرفته تا حسن روحانی و مسعود پزشکیان، همه صراحتاً از رد فرصت مذاکره بهدست خامنهای انتقاد میکنند.روحانی اخیراً گفته است: «من میخواستم با ترامپ دیدار کنم و مشکل را حل کنم، اما اجازه ندادند.» چه کسی اجازه نداد؟ پاسخ روشن است: علی خامنهای.
واقعیت این است که صدای مسئولان جمهوری اسلامی از سیاستهای علی خامنهای بلند شده است. انتقادات، گسترده و علنی شده و روزبهروز در حال افزایش است. بسیاری از این مقامات از تناقض میان دستورات رهبر و واقعیتهای جامعه سخن میگویند. شکاف میان حکومت و جامعه عمیق شده است؛ از حجاب اجباری گرفته تا فیلترینگ، مردم دیگر به فرامین حکومت اعتنایی ندارند.سقوط عملی جمهوری اسلامی در خیابانها
بخش بزرگی از خیابانهای کشور به تصرف زنان و دخترانی درآمده که با پوشش دلخواه خود حاضر میشوند و حجاب اجباری را عملاً کنار گذاشتهاند. این پدیده، نشانهای روشن از عقبنشینی عملی جمهوری اسلامی از خیابانهاست؛ تحولی اجتماعی که نه تنها گسترده و ماندگار است، بلکه بازگشتناپذیر نیز به نظر میرسد.قیام مهسا اگرچه به لحاظ شکلی منجر به سقوط رسمی جمهوری اسلامی نشد، اما واقعیت این است که نظام در خیابانها سقوط کرده است. دیگر خبری از گشت ارشاد و فضای ارعاب نیست. خیابانها به تسخیر زنان و دخترانی درآمدهاند که آشکارا حجاب اجباری را کنار گذاشتهاند. این تغییر، یک انقلاب بیسروصدا اما پیروز است. جمهوری اسلامی دیگر توان کنترل این فضا را ندارد. این تحولات، آرام اما بازگشتناپذیرند.
جمهوری اسلامی عملاً در خیابانها سقوط کرده است. تنها چیزی که باقی مانده، ساختمانهایی است به نام نهادهای حکومتی مثل صداو سیما و هیات دولت و بیت رهبری و پادگانهایی با نیروهای سرکوبگر. فراتر از این، نظام دیگر ظهور و بروزی در جامعه ندارد؛ عملاً سقوط کرده است. حالا فقط باید منتظر روزی بود – که دیگر خیلی دور هم نیست – که بیت رهبری در خیابان فلسطین نیز سقوط کند و کار نظام تمام شود.بسیاری از مسئولان نظام این وضعیت را درک کردهاند. برخی از آنها میخواهند با پذیرش رسمی تغییرات اجتماعی، از فروپاشی کامل نظام جلوگیری کنند اما علی خامنهای، در رأس حاکمیت، همچنان در برابر این تحولات مقاومت میکند.
شکاف در رأس قدرت عمیق شده؛ و برخی از فرمانبران نظام دیگر از فرمانده درمانده پیروی نمیکنند. این، از نشانههای قطعی آغاز فروپاشی دیکتاتوریهاست: جایی که اطاعت کورکورانه از رهبر پایان میپذیرد و صدای انتقاد از درون حاکمیت هم پس از اعتراضات مردم بلند می شود.امروز، انتقاد علنی از علی خامنهای نهتنها بیشتر، بلکه صریح تر شده است. مقامات جمهوری اسلامی، یکی پس از دیگری، سیاستهای او را ناکارآمد و خطرناک میدانند.
با این شرایط، و با سخنان امروز خامنهای، هرگونه امید به توافق بر باد رفته است. حالا نه پزشکیان جرأت دیدار با ترامپ را دارد، نه عراقچی میتواند از دیدارهای نمادین فراتر رود. توافق فنی اخیر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز به گفته خود عراقچی، در صورت بازگشت تحریمها بیاثر خواهد شد.با بازگشت تحریمها، به احتمال بسیار فنر قیمتها در ایران رها خواهد شد. دلار، طلا، سکه، و کالاهای اساسی گرانتر از پیش خواهند شد و مهمتر از آن، راه جنگ نیز باز خواهد شد.
جمهوری اسلامی بار دیگر به سمت یک درگیری نظامی احتمالی پیش میرود، فقط به خاطر لجاجت یک رهبر که چشم بر تغییرات داخلی، منطقهای و جهانی بسته است.