
در ایران، سالهاست که اعدام به عنوان ابزاری برای ایجاد ترس و کنترل اجتماعی بهکار میرود. این مجازات سنگین، نه تنها برای جرایم خشونتبار، بلکه برای مسائل سیاسی، عقیدتی، و حتی در مواردی علیه نوجوانان و معترضان نیز اجرا شده است. روند رو به افزایش اعدامها در سالهای اخیر، بهویژه پس از اعتراضات خیابانی، موجب نگرانی عمیق نهادهای حقوق بشری در سطح بینالمللی شده است.
در کنار این خشونت ساختاری، زنان ایران با تبعیضهای گستردهای مواجهاند که آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی آنها را بهطور مستقیم محدود کرده است. از حجاب اجباری و دخالت در پوشش گرفته تا قوانین ناعادلانه در زمینههای ازدواج، طلاق، و حضانت فرزند، ساختارهای رسمی و غیررسمی بسیاری در جهت محدودسازی زنان عمل میکنند.
سرکوب اعتراضات زنان، بازداشت فعالان حقوق زن، و خشونتهای خیابانی علیه معترضان زن، تنها نمونههایی از برخورد با بدنهای است که خواهان عدالت، برابری و کرامت انسانی است. در دل همین سرکوبها، جنبشهایی چون «زن، زندگی، آزادی» زاده شدهاند؛ جنبشهایی که نه از سیاست، که از خواستهای انسانی و بنیادین برمیخیزند.
امروز، خواست زنان ایران برای رهایی از تبعیض و خشونت، پژواکی فراتر از مرزهای کشور یافته و نشان داده است که مبارزه برای آزادی، با سرکوب خاموش نمیشود.
Reza Behpouri
رضا بهپوری